در جنگل سرسبز “ویلدرن”، دو دوست به نامهای **گومبولی**، خرس کوچولوی باهوش، و **گریزلی**، خرس قویهیکل، زندگی میکردند. یک روز، متوجه شدند که درختان جنگل به سرعت در حال خشک شدن هستند و حیوانات وحشتزده شدهاند.
گومبولی با کنجکاوی گفت: “چیزی اینجا درست نیست.” گریزلی با قدرت خود زمین را کند و یک لوله زنگزده پیدا کرد که مایعی سیاه به رودخانه نشت میکرد. آنها فهمیدند که یک کارخانه مخفی در حال آلوده کردن جنگل است.
گومبولی فکر کرد و گفت: “باید جلوی آنها را بگیریم.” گریزلی با اطمینان پاسخ داد: “من قدرت دارم، تو هم هوش داری. با هم میتونیم.”
شبانه به کارخانه رفتند. گومبولی سیستمها را از کار انداخت و گریزلی لولهها را مسدود کرد. صبح روز بعد، رودخانه دوباره زلال شد و جنگل شروع به بهبودی کرد.
حیوانات جنگل از آنها تشکر کردند و جشن گرفتند. گومبولی با خنده گفت: “همیشه با هم میتونیم هر مشکلی رو حل کنیم.” گریزلی نیز اضافه کرد: “جنگل خانهمونه و ازش محافظت میکنیم.”
از آن روز به بعد، آنها با هم مراقب جنگل بودند و مطمئن شدند که هیچ کس به آن آسیب نرساند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.